تعلیم و تربیت چیزی جز تربیت یک شهروند توانمند و مسئولیتپذیر نیست و این جز اینکه آن را به اهلش بسپاریم و در روند ان مداخله نکنیم، حاصل نمیشود.
شیوع کرونا یک مخاطره طبیعی است که میتوان با آموزش با آن روبرو شد و شدت آثار مخرب آن را به حداقل رساند. از سوی دیگر نظام آموزشی در این مورد، توانمندی بسیاری دارد که از آن غافل شده ایم.
در ماجرای سیل ۹۸ با بررسی های که انجام دادیم و بر اساس تجربیات زیسته به نتایجی رسیدیم که میتوانست فرا روی برنامه ریزان کشور و استان خوزستان باشد.
۱- آشفتگی های زیادی در کمک رسانی وجود داشت.
۲- علیرغم پیش بینی های که وجود داشت غافلگیری مشهود بود.
۳- گویی دچار بیماری فراگیر هستیم و تا مشکل، خود ما را احاطه نکند به شدت و اسیب آن پی نمیبریم.
۴- نبود یک سازمان فراگیر و ملی در کشور و استان آشکار است.
۵- مدیران دستپاچه شده و تصمیمات سریع بدون محاسبه میگیرند.
۶- در آغاز انکار مشکل؛ در میانه، پذیرش و در پایان رها شدن.
۷- تصور بر این است که پنهان کاری مدیران برای آنها حاشیه امنیت ایجاد می کند.
۸- در ضمن حادثه بهم ریختگی و مداخله افراد غیر متخصص فراوان مشاهده می شود.
۹- پذیرش مسئولیت متاسفانه ناچیز است.
۱۰- بعد از پایان بحران مجدداً تا بحران بعدی امور رها می شوند.
۱۱- ثبت و ضبط تجارب و انتقال دانش ناچیز است.
۱۲- ما حافظه بلند مدتی نداریم.
۱۳- تاکنون نشان داده ایم پیرو این ضرب المثل هستیم که از این ستون به ان ستون فرجی است.
به باور نگارنده ریشه همه این مشکلات و ناپایداری ما برای زندگی بهتر در نظام آموزشی است. آموزش های عمومی و تخصصی ما بشدت متاثر از مطامع و خواست های گروه های غیر مسئول و بعضا با پایگاه اجتماعی اندک است.
اگر دنبال برونرفت از این چرخه معیوب هستیم هم اکنون باید خود را آماده کنیم تصمیمات اساسی بگیریم. قبول کنیم تعلیم و تربیت یک تخصص است و آنرا به اهلش واگذار کنیم همانطور که الان بهخوبی فهمیدیم برای مهار ویروس کرونا فقط باید به راهنمایی و فعالیت جامعه متخصصان پزشکی متوسل شویم. بپذیریم تعلیم و تربیت را به اهلش بسپاریم.
تعلیم و تربیت چیزی جز تربیت یک شهروند توانمند و مسئولیتپذیر نیست و این جز اینکه آن را به اهلش بسپاریم و در روند ان مداخله نکنیم، حاصل نمیشود.
ملاحظه بررسی های تخصصی در حوزه آموزش پیرامون مخاطرات طبیعی و راه درست مقابله با آن نشان داد:
در نظام آموزشی رسمی در دوره عمومی بسیار اندک به آن پرداخته شده آنقدر ناچیز که می توان از آن چشم پوشی کرد. در نظام آموزش دانشگاهی نیز اصلا مورد توجه قرار نگرفته است. در آموزش غیر رسمی مانند صدا و سیما نیز کاملا مورد غفلت واقع شده است. نهادهای دیگری مانند هلال احمر نیز در حوزه آموزش ضریب نفوذ ناچیزی داشته اند.
در نتیجه اگر دنبال درس گرفتن از مشکلات و فراهم اوردن زندگی بهتر برای مردم و بخصوص فرزندان مان هستیم تا دیر نشده نظام آموزشی را دریابیم و برای برون رفت از این ناکامی ها آن را به متخصصان واگذار کنیم و بگذاریم تصمیمات مدبرانه و دقیقی را بگیرند تا به دور باطل ناتوانی در مواجهه با مخاطرات طبیعی پایان دهیم.