خرده گیری های ناقص بر آموزش عالی کشور!
خرده گیری های ناقص بر آموزش عالی کشور!

در چند سال اخیر و بویژه در شبکه های مجازی، هر از گاهی یادداشت هایی در نقد و خرده گیری از نظام آموزشی و پژوهشی دانشگاه ها از سوی دانشگاهیان و غیر دانشگاهیان نوشته و منتشر شده و می شود.
گرچه این یادداشت ها در بردارنده نکات واقعی و میدانی و راهنمایی ها و پیشنهادهای سودمندی است ولی با یک تاخیر بیست ساله نوشته می شوند و نویسندگان محترم، کمتر به واکاوی عمیق و تشریح علل و بسترها و سیر پیدایش وضعیت کنونی و کاستی های موجود می پردازند و سهم بخش های تصمیم ساز و موثر را از نظر دور می دارند.

جالب آنست که نویسندگان این یادداشت های انتقادی ، خویش با فرآیندهای کنونی مراتب علمی دانشگاهی را طی کرده اند و برخی نیز عضو مراکز تصمیم ساز و تصمیم گیر در امر آموزش عالی بوده و هستند.
جالب تر آنکه این یادداشت ها بدون خطاب است و معلوم و روشن نیست که نویسندگان آنها با چه کسانی سخن می گویند.

این در حالی است که نظام آموزشی کشور در مقطع آموزش عالی و آنچه که در دانشگاه ها می گذرد، جزء و بخش و پاره ای از کلیت و سلسله مراتبی است که بر اساس سیاست های کلی نظام و در بستری از دگرگونی ها و تحولات سیاسی و فرهنگی پس از انقلاب، شکل گرفته و به ظهور رسیده است.

آنچه که امروز و در سطح آموزش عالی، شاهد به بار نشستن و چیدن و خوردن میوه های تلخ و شیرین آن هستیم، برآمده از نظام تصمیم گیری و اجرایی کشور است که توسط مقامات و مسئولان و کارگزاران دولت ها و قوای سه گانه به مرحله قانونی و اجرایی رسیده است.
مجموعه وضعیت و حال خوب یا بد دانشگاه ها در جنبه های آموزشی و فرهنگی و پژوهشی و گروه های هدف آن مانند دانشجویان و اعضای هیئت علمی ، نتیجه عملکرد افراد، نهادها و شوراهایی
است که هر کدام به اندازه اختیارات خویش، در شکل دادن به وضع موجود سهیم و شریک اند.

واقعیت میدانی این است که مراکز تصمیم ساز و تصمیم گیر برای نظام آموزشی و پژوهشی کشور و انتخاب مدیران سطوح مختلف آن، متعدد است. مراکز رسمی چون مجلس شورای اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها و هیئت دولت نقش اصلی را بر عهده دارند و البته هیات های امنا و مدیران و روسای دانشگاه ها و نهادهای بیرون از دانشگاه ها در این فرآیند موثر هستند و به زبان روشن تر، فضای سیاسی و سیاست زدگی و فشارهای فرا دانشگاهی و پراکندگی در نظام آموزشی و پژوهشی کشور از اسباب قطعی در وضعیت نامطلوب کنونی است.
از سوی دیگر، دسته ای از انتقادها مانند گسترش بی رویه دانشگاه ها، بی انگیختگی دانشجویان و بی شغلی دانش آموختگان و ….، بطور مستقیم به آموزش عالی و دانشگاه ها مربوط نمی شود بلکه عوامل دیگر در آن دخالت دارند.
واقعیت این است که گره ها و کاستی ها و کجروی های موجود در دستگاه ها دیگر مانند آموزش و پرورش، آموزش عالی، وزارت نفت، وزارت بازرگانی و تجارت، وزارت اقتصاد و وزارت رفاه و …..همه و همه در پیوند و وابسته و در هم تنیده هستند و رفع اشکالات همه انها در مجموعه ای از اقدامات تسلسلی و چند وجهی قرار دارد و بطور مجزا و منفک از یکدیگر قابل حل نیست.