برای آن گوش ها، بلندتر فریاد بزنید
برای آن گوش ها، بلندتر فریاد بزنید

دلی که پر است، اینروزها فوران کرده. در قالب فریاد در آمده، در قالب تجمع و دست از کار کشیدن، خاموشی تاسیسات آبرسانی روستایی و باز هم فریادی که گویی گشو شنوایی تا امروز نداشته است.

طاقت ها به سر آمده و صبرها لبریز. جیب های خالی و انگیزه هایی که هر روز کمتر می شود. بلاتکلیفی به وضوح در نگاه کارگران و آبداران قابل مشاهده است. آنها برای گذران زندگی به شدت در مضیقه اند. آنها در تامین ابتدایی ترین اقلام مورد نیاز خانه و خانواده خود مانده اند. خرید عید و سفره هفت سین که بماند.

سخن از آبفا روستایی خوزستان است. آنقدر فریاد برآورده اند که به عادی ترین حالت ممکن رسیده است. نگارنده نیز نا امید است که صدای آنها در قالب قلم تاثیری آنچنان بگذارد.
تجمع کرده اند، نامه نگاری کرده اند. جلسات متعدد گذاشته اند. دست از کار کشیده اند. اشک ریخته اند، التماس کرده اند، التماس کرده اند که حقمان را بدهید. وعده ها شنیده اند، وعده هایی بس پوچ و تو خالی. گویی که انگار گوش ها از این فریادهای ممتد پر شده است. آنها امروز اینگونه تصور می کنند که بی ارزش ترین نیروهای دولت تلقی می شوند.

6 سال می گذرد از روزهایی که حق و حقوق این کارکنان دایما در حال تعویق است. از 3 ماه تا 5 ماه. بیمه تکمیلی آنها که تنها امیدی برای پوشش دادن بیماری ها بود نیز دیگر آن نیست که بود. باید هزینه دوا و دکتر خود را پرداخت کنند، بلکه بیمه آن را پس از 6 ماه، یکسال و حتا بیشتر بازگردانده شود. اما موضوع این است که دیگر پولی در بساط نیست که بتوانند پرداخت کنند و امید به بازگشت پول خود داشته باشند.

آری آنها مقروضند، آنها اقساط عقب افتاده دارند، آنها بدهکار ترین افراد شده اند. آنها نه راه پس دارند و نه راه پیش. می خواهند عطای این شغل را به لقایش ببخشند، نمی توانند. سن و سالی و عمری سپری کرده اند. قطعا امید به اینکه روزی مطالبات خود را خواهند گرفت، شیرین تر از آن است که در جستجوی شغلی دیگر باشند. در این وا نفسای بیکاری، رضایت داده اند به شغلی که خون به دلشان کرده است.

رضایت داده اند به شغلی که در آن استخوان خورد کرده اند. شغلی که گرد و خاکش را خورده اند.
دلی که پر است، اینروزها فوران کرده. در قالب فریاد در آمده، در قالب تجمع و دست از کار کشیدن، خاموشی تاسیسات آبرسانی روستایی و باز هم فریادی که گویی گشو شنوایی تا امروز نداشته است.
مشکل آنها صرفا در سطح کشور قابل حل است. مسوولین کشوری نیز بخوبی با خبرند که آبفا روستایی خوزستان در بدترین شرایط مالی قرار دارد. آنها باید بلندتر فریاد بزنند. آنقدر بلند فریاد برآورند بلکه آن گوش زمزمه ایی شنید.