ما را هر چه هست دگر حوصله ای نیست!
ما را هر چه هست دگر حوصله ای نیست!

شرایط خسته کننده ست و خسته هم شده ایم از اینکه تنها راوی غم و درد مردم باشیم، از اینکه نمی دانیم دنبال یک لقمه نان باشیم یا از این نگران باشیم که باد، باران و خاک و آفتاب قرار است چه به روزمان بیاورد. سخن دراز است و گلایه بسیار؛ اما ما را هر چه هست دگر حوصله ای نیست که نیست!

کاوش؛ مرتضی آژند*: کجا دیده اید که در منزلتان نشسته باشید، باران بگیرد و در زمان کوتاهی خیابان ها پر آب شود و در خانه محاصره شوید و همان خانه هم پر فاضلاب شود که نه جای نشستن داشته باشید و نه جای نفس کشیدن. کجا دیده اید که یک کلانشهر بجای بوی کار و زندگی؛ بوی فاضلاب و بدبختی، بوی هشدار شیوع وبا و سالک بدهد؟

اگر از آبگرفتگی بارش های اخیر ننوشتم چون واژه ای در اختیار نداشتم که بتوانم درد و غم مردم را آنگونه که حرف می زدند و آنگونه که دیدم بیان کنم. چطور باید می نوشتم که مخاطب وقتی می خواند یک متر فاضلاب وارد منازل شده حس کند که چه کثافتی زندگی مردم را گرفته است، چطور باید می نوشتم که یک باران بیش از یک هفته زندگی مردم را مختل کرد و در ۲۴ ساعت اولیه از این همه ارگان و سازمان بلند بالا هیچ کاری ساخته نبود.

هنوز هم نمی دانم چطور این غم و این ناتوانی در برابر رخدادهای طبیعی را توضیح دهم، همین که هنوز جلسات بازسازی مناطق سیل زده ابتدای سال به پایان و نتیجه نرسیده جلسات بازسازی و تعیین خسارت مناطق آبگرفته از باران شروع شده خود نشان می دهد در چه دور باطل غم باری گرفتار شده ایم. این همه که در خوزستان پول خسارت و بازسازی پرداخت می شود اگر قبل از این حوادث صرف ایمن سازی و اصلاح زیرساخت ها می شد امروز استان گلستان شده بود.

این روزها زندگی که به واسطه شرایط اقتصادی سخت شده بود به خوزستانی ها بیشتر سخت گرفته و مردم این دیار علاوه بر نارسایی هایی که در دیگر نقاط کشور وجود دارد بدبختی های خاص خودشان را هم باید تحمل کنند. شرایط و ناکارآمدی ها به گونه ای پیش رفته است که مسئولین هر جور که حساب کنند، هر جور که سخنرانی کنند و هرچقدر که بگویند مقصر نبوده اند از درد این مردم چیزی کم نمی کند و حرفشان خریداری هم ندارد.

مردم می گویند این چه زندگی است که باید این همه فشار و استرس را در آن تحمل کرد، می گویند تاوان کدام گناه یا اشتباه را پس می دهیم که حقمان از زندگی این شده که حتی بارش باران هم باید برایمان مصیبت باشد؟ می گویند اینجا جای زندگی نیست و باید فکری بحال این ویرانه تر از همیشه کرد.

اگر برای کسانی هنوز هم سوال است که چرا نخبگان و کسانی که سرمایه دارند از استان فراری هستند یا چرا سرمایه گذران رغبتی ندارند به خوزستان بیایند به وضعیت این روزهای اهواز، کارون، خرمشهر و آبادان نگاه کنند تا بدانند کیفیت زندگی در خوزستان معنی ندارد و شما حتی نمی توانید برای فردای خود برنامه ریزی کنید چرا که این آب و آفتاب است که حکمرانی می کنند.

شرایط خسته کننده ست و ما نیز خسته شده ایم از اینکه تنها راوی غم و درد مردم باشیم، از اینکه نمی دانیم دنبال یک لقمه نان باشیم یا از این نگران باشیم که باد، باران و خاک و آفتاب قرار است چه به روزمان بیاورد. سخن دراز است و گلایه بسیار؛ اما ما را هر چه هست دگر حوصله ای نیست که نیست!

*صاحب امتیاز و سردبیر پایگاه خبری کاوش اخبار