[ad_1] آرمان ملی- محمد لطفالهی: روی کار آمدن دولت دوم حسن روحانی همزمان شد با دوره اول ریاست جمهوری دونالد ترامپ در آمریکا. این همزمانی و سنگ اندازیهای کاخ سفید در مسیر برجام که سرانجام به خروج یکجانبه ایالات متحده از برجام و آغاز دور جدید تحریمها علیه ایران انجامید، سبب شد تا کشور در […]
[ad_1]
آرمان ملی- محمد لطفالهی: روی کار آمدن دولت دوم حسن روحانی همزمان شد با دوره اول ریاست جمهوری دونالد ترامپ در آمریکا. این همزمانی و سنگ اندازیهای کاخ سفید در مسیر برجام که سرانجام به خروج یکجانبه ایالات متحده از برجام و آغاز دور جدید تحریمها علیه ایران انجامید، سبب شد تا کشور در داخل با مشکلاتی به ویژه در حوزه اقتصاد مواجه شود و نارضایتیهایی در توده مردم پدید آمد. جامعه به سبب حمایت جریان اصلاحات از رئیسجمهور که منجر به پیروزی او در انتخابات شد، از این جریان دلخورند و فکر میکنند به مطالبات آنها در عرصه عمل رسیدگی نشده است؛ به همین سبب از احتمال رأی ندادن در انتخابات سخن میگویند. به عقیده کارشناسان این ریزش در سبد رأی اصلاحطلبان به تقویت جریانهای داخلی دیگر نخواهد انجامید. مرتضی حاجی در این باره به «آرمان ملی» میگوید: «اصولگرایان هیچ سهمی از ریزش آرای اصلاحطلبان ندارند. ریزش در سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان باعث تقویت جریانهای رادیکال خارج از نظام شده و دلسوزان باید تلاش کنند این سرمایه اجتماعی بازگردد». برای ترمیم این سرمایه اجتماعی از دست رفته، برخی اصلاحطلبان راهکار مشارکت مشروط را طرح کردهاند و بر لزوم ارائه لیستی متشکل از اصلاحطلبان ریشه دار و توانمند در انتخابات آینده تأکید دارند. بر این اساس نهادهای تشکیلاتی جریان اصلاحات تنها در صورتی که تعدادی کافی از اصلاحطلبان واقعی تأیید صلاحیت شوند، اقدام به ارائه لیست خواهند کرد و در غیر این صورت توصیهای برای حضور در انتخابات به مردم نخواهند کرد. علی شکوری راد، دبیرکل حزب اتحاد ملت که از احزاب تأثیرگذار در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان است، تأکید دارد: «اگر برآورد این باشد که انتخابات آزاد نیست و مردم نمیخواهند شرکت کنند تکلیف ما عدم شرکت و عدم فعالیت در انتخابات است. اگر انتخابات آزاد و تصمیم مردم بر شرکت در انتخابات باشد، خب، بدیهی است که باید شرکت کنیم. اگر شرایط را باز کنند و امکان انتخابات آزاد باشد ولی مردم نخواهند شرکت کنند، ما شرکت میکنیم ولو اینکه شکست بخوریم، هیچ اشکالی هم ندارد. دموکراسی همین است. اما اکنون به سوی انتخاباتی پیش میرویم که نه درصد آزاد بودن و نه میزان مشارکت مردم در آن هنوز مشخص نیست». در این میان اما عدهای از اصولگرایان که از قضا از عدم وحدت درونی و عدم توفیق بیرونی رنج میبرند تلاش دارند با وارونه جلوه دادن حقیقت پا به عرصه انتخابات بگذارند. در مجموع کارشناسان سیاسی معتقدند پیشنهادهایی که مطرح میشود، برای جبران بخشی از اعتبار از دست رفته اصولکرایان است.
اصولگرایان؛ متفرقتر از همیشه
حسین قربانزاده، مشاور محمد باقر قالیباف با اشاره به اظهارات مرعشی، سخنگوی کارگزاران مدعی است وضعیت فعلی جریان اصلاحطلب و به طور مشخص کارگزاران در جامعه مطلوب نیست و سرمایه اجتماعی شان کاهش پیدا کرده است. او میگوید: «چشمانداز جریان اصلاحات و آینده روابط کارگزاران و شورای عالی اصلاحطلبان به دلیل این اختلافات مشخص نیست بنابراین سخنگوی این حزب با فرافکنی تلاش دارد، تمرکز افکارعمومی را به موضوعی در جریان رقیب سوق دهد تا آن موضوع در بورس قرار بگیرد». مشاور قالیباف به رغم نقل قول صریح منابع آگاه در خصوص دلایل دیدار شهردار اسبق تهران با محمود احمدینژاد، میکوشد تا اقدامات قالیباف را در چارچوب اصولگرایی تفسیر و تعبیر کند.
اصلاحطلبان در لیست اصولگرایان؟
هرچند تشتت در جریان اصولگرایی محسوس است و آنها انکار میکنند، یکی از اصولگرایان روز گذشته در اظهار نظری عجیب مدعی شده امکان دارد برخی اصلاحطلبان در قالب لیست اصولگرا در انتخابات شرکت کنند. بازندگان چهار دوره اخیر انتخابات از مجلس گرفته تا ریاست جمهوری در حالی از امکان وقوع چنین اتفاقی سخن میگویند که در دورههای پیشین، برخی اصولگرایان هرکاری کردند تا نامشان وارد لیست امید شود. محمد مهدی زاهدی، وزیر علوم دولت محمود احمدی نژاد و نماینده فعلی مجلس مدعی است: «اکثریت مجلس یازدهم را جریان انقلابی و ولایی در دست میگیرند در هر دوره مجلس بین ۶۰ تا ۷۰ درصد تغییر در ترکیب مجلس وجود داشت که پیشبینی میشود در مجلس بعدی هم این اتفاق رخ دهد». این فعال سیاسی اصولگرا میگوید در این دوره چتر اصولگراها بازتر شده و دیگر نگاه نمیکنند که فلانی در تشکل اصولگراها حضور دارد که او را زیر این چتر قرار دهند هر کسی که نسبت به انقلاب و نظام و قانون اساسی پایبندی داشته باشد و آن را نشان داده میتواند زیر این چتر قرار گیرد این شامل اصلاحطلبان هم میشود. با وجود ادعاهای زاهدی روشن است که اصلاحطلبی تعریف مشخصی دارد که بر پایه دموکراسی خواهی و آزادی استوار است. این دیدگاهها با نگاه برخی اصولگرایان به حکومت و نقش مردم در اداره آن تفاوت عمده دارد، در نتیجه اگر کسی حاضر به حضور در زیر چتر این جناح در انتخابات شود، به منزله همراهی با آنهاست و دیگر نمیتوان چنین شخصی را با عنوان اصلاحطلب توصیف کرد. به نظر میرسد اصولگرایان روی حافظه عمومی نه چندان قوی مردم ایران حساب کرده و فکر میکنند مردم تجربه ۸ سال حاکمیت یکپارچه آنها از ۸۴ تا ۹۲ را از یاد بردهاند. احمدزیدآبادی، روزنامه نگار و کارشناس مسائل سیاسی در این باره به آرمان ملی میگوید: «گروههای سیاسی در ایران برنامهای برای اداره کشور ندارند. منظور برنامه شعار نیست. خود اصلاحطلبان متناقض سخن میگویند و وعدههایی میدهند که نمیتوانند از پس آن برآیند. اصولگرایان که اساسا هیچ برنامهای ندارند و آن چیزهایی که به عنوان برنامه بیان میکنند، مطلقا قابلیت اجرایی ندارد». در این شرایط که اصلاحطلبان دم از تغییر سیاستها میزنند بهتر است اصولگرایان نیز به جای تمرکز بر دعواهای همیشگی اگر برنامهای برای ارائه دارند، عنوان کنند
[ad_2]