آیا اسلحه کشی ها نمادی از بازیابی جامعه سنتی است؟
آیا اسلحه کشی ها نمادی از بازیابی جامعه سنتی است؟

با این روندهایی که درگیری های خوزستان در پیش گرفته چندان دور از ذهن نیست که در آینده نزدیک جامعه سنتی به طور کامل خود را بازیابی کند و همانند گذشته داشتن اسلحه و حمل آن یک افتخار محسوب شده و هر قوم و طایفه در این فکر باشد که با قدرت اسلحه، برتری خود را به دیگران ثابت کند…

کاوش: درگیری طایفه ای مسلحانه در روستای پتک جلالی شهرستان باغملک ۱۶ نفر کشته و ده ها نفر زخمی بر جای گذاشت.
درگیری طایفه ای در منطقه گلدشت (سیاحی) اهواز یک نفر را به کام مرگ کشاند و یک نفر نیز مصدوم شد.
درگیری طایفه ای در روستای خواجه آباد از توابع شهرستان لالی یک کشته و ۲ مصدوم بر جای گذاشت.
نزاع طایفه ای در روستای ترویح شهرستان شوش منجر به کشته شدن دو نفر از اهالی روستا و زخمی شدن ۸ نفر دیگر شد.
درگیری طایفه ای در بخش شعیبیه شهرستان شوشتر ۷ مصدوم بر جای گذاشت.
درگیری طایفه ای در شهر چم گلک از توابع اندیمشک باعث مجروح شدن ۳۱ نفر شد.
درگیری طایفه ای در یکی از روستاهای بهبهان ۲ کشته و سه مجروح بر جای گذاشت.
بر اساس آمار غیر رسمی، در درگیری های اندیمشک و دزفول بر سر نصب یک تابلو تعدادی کشته و زخمی شدند.
اختلافات خانوادگی منجر به کشته شدن ۹ نفر با اسلحه جنگی در روستای اسلام آباد دزفول شد و در جدیدترین مورد نیز در درگیری مسلحانه در یک جشن عروسی در شهر میانرود از توابع بخش مرکزی دزفول ۶ نفر زخمی شدند.

این موارد تنها نمونه هایی از درگیرهای طایفه ای دو سال گذشته در خوزستان است که در آنها طرف های درگیر نزاع بر روی هم اسلحه کشیده اند، درگیری هایی که تعدادی را کشته و مجروح کرده و خسارت های مالی و جانی سنگینی را برای استان به بار آورده و از استان چهره ای خشن برای بیرونی ها ساخته است.

تعداد کشته و زخمی های تیراندازی مراسمات عزاداری و عروسی و تیراندازی های شبانه در شهرها برای ایجاد رعب و وحشت موارد دیگری از دست به اسلحه بودن مردم استان و استفاده از آن در کوچکترین اختلاف ها و مراسمات غیر ضروری است.

این درگیری های خونی که در سال های اخیر رو به فزونی گرفته تنها مربوط به یک قوم و طایفه یا تنها مربوط به مکان های خاصی از استان نیست بلکه همه قومیت های استان را در روستاهایی با حداقل جمعیت تا درگیری بین دو شهرستان و مرکز استان را شامل می شود.

اختلافات ملکی، مسائل خانوادگی، تصادفات، نزاع های کهنه قدیمی، نصب یک تابلو در ورودی شهر و هر عامل جزئی دیگری می تواند دلیل شروع یک درگیری قومی در استان باشد، در این نزاع ها طرف های درگیر برای گرفتن حقی که فکر می کنند از آنها ضایع شده خود را مجاز به استفاده از اسلحه می دانند.

نکته قابل تاملی نزاع های خوزستان که با اسلحه کشی همراه است دسته جمعی بودن آنها می باشد که در آن خانواده، قوم و طایفه درگیری را پشتیبانی می کند؛ همین همراهی کردن قوم و طایفه هم باعث شده فردی که اسلحه می کشد چندان ترس و نگرانی برای پرداخت دیه، خسارت و قصاص نداشته باشد و با غرور برای کشتن طرف مقابل شلیک کند.

با این روندهایی که درگیری های خوزستان در پیش گرفته چندان دور از ذهن نیست که در آینده نزدیک جامعه سنتی به طور کامل خود را بازیابی کند و همانند گذشته داشتن اسلحه و حمل آن یک افتخار محسوب شده و هر قوم و طایفه در این فکر باشد که با قدرت اسلحه، برتری خود را به دیگران ثابت کند.

آمارها می گویند که لازم است بحران اسلحه کشی و درگیرهای طایفه ای در استان به صورت جدی تر مورد بررسی و کنترل قرار گیرد و دستگاه های مربوطه نگاه ویژه ای به آن داشته باشند، نگاهی که با هوشیاری و مسئولیت پذیری ریشه ها و چرایی این اختلاف ها را تشخیص دهد و اجازه ندهد هر اختلاف کوچکی به یک نزاع دسته جمعی با اسلحه منجر شود.

البته در این بین لازم است که در کنار ایفای نقش سازمان های مربوطه همه ظرفیت های استان از تشکل های مدنی، قدرت دانشگاهی، توان رسانه ای، ریش سفیدان و معتمدین طایفه ای برای ریشه یابی و زدودن چهره خشن از استان احساس مسئولیت کنند و توان خود را برای خاموش کردن آتش اسلحه ها به کار گیرند.