مرتضی آژند: در مرور روزانه اخبار منجر به مرگ بر اثر تیراندازی در مراسمهای شادی و عزا در خوزستان، از تلخترین آنها خبر تیراندازی در یک جشن عروسی است که باعث کشته شدن یک زن جوان شده است، زنی که گویا در ماههای آخر بارداری بوده و این حادثه مرگ بچه او را هم به همراه داشت. چه داغ و غمی بالاتر از این مصیبت خودتحمیل شده برای یک سنت و خودنمایی کهنه وجود دارد؟
این یک واقعیت تلخ است که بخشی از چرایی عدم توسعه خوزستان و کم و کاستیهای موجود به فرهنگ و عرفهای غلطی مربوط است که در بین مردم وجود دارد و همه موضوعات مانند بیکاری، آبگرفتگی معابر از پس هر باران و آلودگی هوا به عملکرد ضعیف مدیران برنمیگردد. مثل همین رسم غلط تیراندازی به هر بهانهای.
به راستی ما که عدم توسعه خوزستان را با دیگر نقاط کشور مقایسه میکنیم، هیچ وقت عرف، فرهنگ و باورهای غلط خود را هم با آنها مقایسه کردهایم و از خود پرسیدهایم در همان استانهایی که آنها را توسعهیافته میخوانیم آیا برای مراسم عزا و شادی هزاران تیر هوا میکنند و یک نمایش و مسابقه ترسآور راه میاندازند که هر شلیک آن بوی مرگ میدهد؟
آیا هنوز خسارتهای وارده این سنتهای منسوخ شده کافی نیست که به خود بیاییم و وقت آن نرسیده که یک کار فرهنگی جدیتری در این زمینه صورت بگیرد و همزمان نهادهای مسئول هم قدمی بردارند و حداقل مجوز اسلحههای مجازی که در دست مردم است را لغو کنند تا دیگر با خیال راحت و آسوده در مناسبتهای مختلف، نمایش اسلحهداری راه نیندازند و با دست به ماشه شدن در سایه قانون، دیگران را هم ترغیب نکنند که به سوی تهیه اسلحه و در نهایت خرید اسلحه غیرمجاز بروند.
این موضوع که چندان با آن پرداخته نمیشود حداقل سه خسارت جبرانناپذیر دارد، اول ناامنی و جانهایی که گرفته و میگیرد، دوم بدنامی که برای استان به ارمغان آورده و مهاجرت و فرار سرمایه را رقم زده است و سوم قاچاق اسلحه و فشنگهایی که سوخت میشود.
سوال این است، پایان این اسلحهکشی و تیر هوا کردن کجاست و بنا است که تا کی این خسارت ادامه داشته باشد؟ آیا میتوان پایانی برای این فرهنگِ ضدفرهنگ متصور بود یا بنا است که همه رسم و رسوم پسندیدهای که خوزستان در دل خود دارد در سایه این رسم غلط به فراموشی سپرده شود و تنها خرید و حمل اسلحه ارزش تلقی و به نسلهای بعدی منتقل شود و نوجوانهای خوزستانی آنگونه که مشاهده میشود هویت خود را از اسلحه بگیرند.
بحث تنها تیراندازی در مراسم عزا و شادی نیست، درگیریهای مسلحانه طایفهای و خیابانی که تعداد آن کم نیست را هم باید در نظر گرفت به ویژه آنکه بیم آن میرود با هر حادثهای، این تفنگ کشیدنها و ایجاد ناامنی گستردهتر شود.
هرچند که دیر اما وقت آن است به این معضل اجتماعی خوزستان که سایر حوزهها را نیز تحت تاثیر قرار داده نگاه جامعتری صورت بگیرد و برای رفع این سنت غلط با یک اقدام همهجانبه شامل فرهنگسازی در نفی ارزش اسلحهداری و تیراندازی به کمک رسانهها و شخصیتهایی که در جامعه تاثیرگذار هستند و ورود نهادهای قانونی در جمعآوری اسلحههای غیر مجاز و حتی مجاز، محیطی آرام و بدون ترس و وحشت برای استان ساخته شود.
محیطی که در آن هیچ مادر بارداری به واسطه حضور در یک مراسم عروسی یا کسی به واسطه عبور از خیابان کشته نشود.