مرتضی آژند: مسئولیت اجتماعی شرکتها میگوید که فعالیت شرکتها و یا سازمانها حداقل نباید به جامعهای که در آن فعالیت میکنند ضرر و زیانی برساند و در صورت آسیب رساندن باید آن را جبران کنند. میگوید که اداره یک کسب و کار باید به گونهای باشد که بتواند انتظارات اخلاقی و عمومی جامعهای که از منابع آن بهره میبرد را برآورده سازد و بجای تاکید بر سود بیشتر و تعهد به سهامداران خود، منفعت اجتماعی مانند فراهم کردن فرصت کار برای بیکاران، آلوده نکردن محیط و ایجاد رفاه را در برنامههای خود لحاظ کنند.
آنچه اندیشمندان مسئولیت اجتماعی توصیه کردند و آنچه در خوزستان صنعتی قابل مشاهده است دو دنیای متفاوت را روایت میکنند؛ دنیایی سرشار از سود و ارزش افزوده که آن را در جایگاه دوم کشور نشانده و رتبههایی از تبعیض، بیکاری و آلودگیهای زیست محیطی که دنیای دیگری را با فرسنگها فاصله از این سودآوری روایت میکند. سودآوری منهای مسئولیت اجتماعی و حتی تشدید کننده بحرانها.
وقتی که گفته میشود خوزستان رتبه دوم تولید ناخالص داخلی کشور را در اختیار دارد این انتظار است که آمار اشتغال و رفاه آن هم به همین مقدار وضعیت مناسبی داشته باشد اما بررسیها نشان میدهد که همان نگاه سودمحوری منهای مسئولیت اجتماعی در بنگاههای اقتصادی بزرگ استان (نفت و گاز، پتروشیمی، فولاد و..) باعث شده که بیش از یک سوم شهرستانهای خوزستان محروم و اولین استان حاشیهنشین در کشور باشد و عنوان سومین استان بیکار را با نرخ بیکاری ۱۲.۶ درصد (۳ درصد بیشتر از میانگین کشوری ) را به گفته رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی خوزستان به نام خود ثبت کند.
پنج صنعت راهبردی خوزستان شامل ۲۳ پتروشیمی، ۱۵ شرکت فولادی، ۱۰ طرح توسعه نیشکر به همراه صنایع جانبی، ۳ پالایشگاه، مناطق نفتخیز، شرکت ملی حفاری و شرکت ملی گاز به دلیل سرمایهبر بودن و عدم گسترش صنایع میانی کاربر و کارگاههای کوچک، تنها ۱۰ درصد اشتغال استان را در برمیگیرند اما در عوض، هم زیرساختهای موجود را فرسوده کرده و هم باعث آلودگیهای زیست محیطی شدهاند و حتی برخی از آنها تبعیض و ایجاد محلههای مرفهنشین در دل محرومیت را رقم زدهاند.
در همین رابطه، پژوهشها نشان میدهد در بخشهایی از استان که صنعتی و تراکم جمعیت بالایی دارد (جنوب و مرکز خوزستان) غلظت آلایندهها و آلودگی بیشتر است. در نقش آلودگی هوا در سلامت مردم همین بس که به گفته دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز میزان بروز آسم در خوزستان حدود ۲ برابر از میانگین کشوری بیشتر بوده و ” اهواز” مرکز استان در سال ۱۴۰۱ تنها یک روز پاک داشته است. اهوازی که به گفته رئیس گروه سلامت هوا و تغییر اقلیم وزارت بهداشت، ۷۰۳ نفر از شهروندان آن در سال ۹۹ به علت ذرات معلق ۲.۵ میکرون جان خود را از دست دادهاند.
وجود همین صنایع راهبردی ثروتساز همراه با مرزهای زمینی برای تردد زائران و تجارت با کشور عراق همچنین باعث شده که خوزستان یکی از استانهای پرترافیک در کشور و در حمل کالا رتبههای نخست را در اختیار داشته باشد و به دلیل آنکه جادهها و مسیرهای ارتباطی آن، توانایی این حجم از حمل کالا و مسافر را ندارند به یکی از استانهای پرتصادف (رشد ۱۶ درصدی تصادفات در سال ۱۴۰۱) در کشور تبدیل شده است.
مسئولیت اجتماعی شرکتی گفته است که کسب و کارها حداقل نباید ضرر و زیانی به محیط پیرامونی خود برسانند اما آنچه در خوزستان به روایت آمار آمده نشان میدهد که این بنگاههای اقتصادی هرچقدر به سوددهی آنها افزوده شده نارضایتی را پررنگتر و محیطزیست خود را بیشتر آلوده کردند و تعریف آنها از احساس مسئولیت به جامعه پیرامون، بیشتر در مواردی مانند توزیع بستههای معیشتی و نوشتافزار خلاصه شده است. آنها حتی حاضر نمیشوند قانون حداقلی مالیات بر ارزش افزوده را اجرایی و میلیاردها ریال عوارض آلایندگی استان را که از سالها قبل انباشته شده پرداخت کنند.
شرکتهایی که به دلار تولیدات خود را به بازارهای جهانی عرضه و ارزآوری قابل توجهی دارند حتی به ریال هم حاضر نیستند مسئولیتهای اجتماعی خود را در قبال جامعهای که وجود و سودآوری خود را مدیون آن هستند پرداخت کنند و حتی نمیخواهند با سرمایهگذاری و استفاده از تکنولوژی روز دنیا در بهروزرسانی تجهیزات، اثرات زیستمحیطی خود را از بین ببرند و یا با ایجاد زیرساختهای لازم مانند احداث شبکه و نیروگاه برق، بازچرخانی و استفاده مجدد از پساب برای کاهش مصرف آب و ایجاد جادههای اختصاصی ایمن، بار مصرفی خود از تجهیزات فرسوده استان که برای خدماترسانی به مردم ایجاد شدهاند، بردارند. ایجاد مدارس و مراکز آموزشی برای پرورش نیروی انسانی بومی مورد نیاز که دیگر بماند.
این شرکتها باور ندارند که مسئولیت اجتماعی کمکهای بشر دوستانه از روی لطف و مهربانی و یا هزینه کردن اضافی و از روی اجبار نیست بلکه عین عدالت اجتماعی و به نوعی سرمایهگذاری برای جبران خسارت و کسب مشروعیت است و اگر بتوانند همزمان با رشد اقتصادی مشکلات جوامع پیرامونی خود را هم حل کنند در مسیر توسعه پایدار قدم برداشتهاند و باعث تغییر نگاه صنعتستیز مردمی میشوند که دیگر دارند باور میکنند سود شرکتها به قیمت زیان جامعه آنها تمام میشود.
این نگاه حمایت از جوامع پیرامونی است که پایداری محیطی، رضایت ساکنین محلی، بقا و سود شرکتها را تضمین میکند و در نهایت یک بازی برد_ برد را برای صنایع و محیط پیرامونی به ارمغان خواهد آورد نه این مسیر یک طرفه برد_ باخت (سود برای ما ضرر مال شما) که در نهایت ممکن است سرنوشت آن به بازی باخت_ باخت ختم شود.