پایگاه اطلاع رسانی شهرداری اهواز خبر داد: تاکید منصور کتانباف بر لزوم آمادگی شهرداری اهواز در استقبال از بهار منبع: «ستاد استقبال از بهار شهرداری اهواز»   همینطور که سرم توی گوشی بود و غرق شده بودم در فضای مجازی، یه هو چشم باز کردم و دیدم سر از سردرِ شهرداری اهواز درآوردم. دمِ در […]

پایگاه اطلاع رسانی شهرداری اهواز خبر داد: تاکید منصور کتانباف بر لزوم آمادگی شهرداری اهواز در استقبال از بهار

منبع: «ستاد استقبال از بهار شهرداری اهواز»

 

همینطور که سرم توی گوشی بود و غرق شده بودم در فضای مجازی، یه هو چشم باز کردم و دیدم سر از سردرِ شهرداری اهواز درآوردم. دمِ در ۵ نفر آدم بالغ و اتو کشیده ایستاده بودند و عین موج دریا البته از نوع طوفانیش! همدیگه رو هی می کشیدن و هل می دادن داخل و بیرون شهرداری ! چشامو گِرد کردم و جلوتر رفتم دیدم اون که وسط ایستاده و هی به مشرق و مغرب در پرتابه، منصورخانه که از یه طرف لبه کُت سمت راست و آستین سمت چپش دست حسین و جعفره و از طرف دیگر یقه و کفشش دست فتح الله و اسکندر ! منصور هم هى تقلا می کرد و می گفت: «بذارید برم من ! با بهار قرار دارم من »

فضولیم گُل کرد و جلوتر رفتم تا از منصور خان بپرسم بهار خانم کیه که پای راستم رفت تو چاله کنار خیابون و یه آهِ جان سوز از نهادم زد بیرون. هنوز درد پا از گوشام فوران می کرد که بوی فاضلاب مشاممو تَر کرد. خواستم از محل فرار کنم که دو تا سگ ولگرد پارس کنان به قصد خوردنم هجوم آوردند سمتم که ترجیح دادم برم بالای درخت. البته مزیت رفتن بالای درخت این بود که از اون بالا منصور خان رو راحتتر می دیدم که حالا داشت از وسط اون ۴ نفر جا خالی می داد که در بره! . از اون بالا داد زدم : منصور بهار کیه؟ جواب نداد. فکر کنم فاصله دور بود نشنید!

#خبرنگار_اهوازی