«یار دلربا» رُخ نمود
«یار دلربا» رُخ نمود
شاید و شاید، انزوای او، تاوان همین سخن دلسوزانه «خوزستان را دریابید»اش، بود، که گفتاری برآمده از مقام معلّمی و شیفته‌گی او به این سرزمین است.

هادی خوش‌سیما:

روزی که خورشید «سینما فردوسی» اهواز در زمزمه «لب کارون» غروب کرد، کمی آن‌سوتر، ماه‌تاب هنر بر کرانه‌های کارون، روشنی‌بخش محفل هنرمندان شد و «یار دلربا»ی کیوان لطفی، در شب به‌یادماندنی تالار مهتاب، رُخ ز پرده برگرفت.

تیر غمزه‌ی این یار دلربا، بر دل‌ها نشست که همه را صید خود کرده بود؛ از «باشو»ی بهرام بیضایی تا نقّال و شاهنامه‌پژوهی از دامنه‌های زیبای زاگرس؛ همانی که گرمی و صلابت صدایش از جان کلام فردوسی، در تالار مهتاب، طنین افکند: «هنر مردمی باشد و راستی».

و براستی، جز راستی و مردمی بودن‌اش، چه می‌توانست کیوان را شاهدِ این جمعِ پریشان کند؛ از کوچک و بزرگ، از استاد دانشگاه و پژوهش‌گر تا دست‌فروش، از شاگردان مدرسه تا روزنامه فروش هفتکلی، به افتخار او ایستادند و دست زدند.‌

هنرِ زیسته‌ی کیوان لطفی، در این دو کلمه است و بس: «آدم خوب». به قول او، یک سخنور و ارتباط‌گر باید آدم خوبی باشد تا سخن‌ برآمده از صفای قلب‌اش، بر دل‌ها نشیند؛ همین است که کلام‌اش، بدیع و شکّربار است و بیان‌اش، دل‌انگیزتر زِ بادِ بهار.

آدمِ خوب بودن، یعنی قدم برداشتن در مسیر شرافت و نجابت؛ راهی که این استاد سخن‌ور در سیمای خوزستان برگزید، وگرچه می‌توانست بر بالِ «شب‌های کارون»، خود را به اوج برساند اما می‌دانست که انتهایش، بی‌صدای خوزی‌ها، آب به غربال پیمودن است. شاید و شاید، انزوای او، تاوان همین سخن دلسوزانه «خوزستان را دریابید»اش، بود، که گفتاری برآمده از مقام معلّمی و شیفته‌گی او به این سرزمین است.

ثمره سال‌ها ممارست این سخن‌ور، در آموختن و آموزاندنِ هنر والای فنّ سخنوری، برگردانِ کتاب «قدرت سخنوری» نوشته‌ی «آشیم نوواک»، از انگلیسی به زبان فارسی است که به پاس اثر درخشان آیین سخنوری، تقدیم استاد محمدعلی فروغی کرده است. در ترجمه و برگردانِ این کتاب، کیوان لطفی، تک‌تک کلمات کتاب را، به قول خودش، از فیلتر قلبش عبور داده تا باران لطیف کلام روح مخاطب ایرانی را طراوتی بخشد و مشتاقانه پذیرایش شود. این حجم از دقت و ظرافت و هنرمندی در برگردانِ کلمات و انتقال پیام، سبب شده لطفی آن را «یار دلربای خود» بنامد.

کلام علمی حاج لفته منصوری‌، گفتار نقادانه هاشم حسینی‌، سخنان حاج رضای کلاه‌کج، سیّدمرتضی افقه، حشمت‌الله پاک‌طینت و… در حضور مشتاقانه جوانان و هنرآموزان در شب به‌یادماندنی تالار مهتاب، مُهر تاییدی بر این برگردانِ هنرمندانه لطفی است و نشان از اهمیت هنری دارد که می‌تواند تحوّل‌بخش باشد و سرچشمه بالندگی؛ همان نکته‌ای که استاد چیره‌دست سخن در مقدمه‌ای بر این کتاب، از آن به «فوران بی‌محابای نور درون» تعبیر می‌کند: «راه با قدرت سخن گفتن با فروریختن مرزها هموار می‌شود و هنگامی که موانع درونی و بیرونی سخنور برطرف شود، نور درون او بی‌محابا فوران می‌کند».

این یار دلربا، یاری مهربان برای ما خواهد بود…