خوزستان، قدردان فرزندان افتخار آفرین خود
خوزستان، قدردان فرزندان افتخار آفرین خود
ما با ژرفای جان خود دریافته ایم که این شخصیت های گرانبها از منافع شخصی خود گذشته اند تا خدمتی به این اقلیم کهنسال و پربار کنند.

هاشم حسینی مترجم و شاعر در آیین رونمایی از کتاب قدرت سخنوری نوشته “آشیم نوواک” با ترجمه “کیوان لطفی” بیان کرد.

با تعظیم در برابر حُضار فرهیخته و قدر شناس، شادمان و سرافرازم که امکان سخن در تجلیل کیوان عزیز را پیدا کرده ام. هم چنان که مجری محترم و خوش قریحه فرموده اند، این جانب دیشب با اتوبوس راه افتادم تا خود را از کرج به مراسم غرورآفرینِ تجلیل برسانم. این را ادای دین یک دوستدار، بهره مند از این کتاب مستطاب و حق گزار یک همشهری هفتکلی بدانید که بیانگرسپاس این شهر کوچکِ دارای تاریخی از حماسه های بزرگ است. من هر جا بوده ام، جغرافیای خوزستان زرخیز، اما بلاکشیده و در رنج را به دوش کشده ام.
پارسی بر گردان کتاب حاضر با عنوان اصلیِ The Art of the Exceptional Public Speaker/ Achim Novak, 2004 تحسین برانگیز و مایه ی مباهات است. چیرگی خلاقانه ی مترجم در انتقال هنرمندانه و امینانه ی مطالب کتاب اصلی، نشان از زباندانی دکتر کیوان لطفی، اطلاعات وسیعش در موضوعات مورد بحث کتاب، کوشش های خستگی ناپذیر در آماده سازی و انتشار و ارائه ی پانوشت های روشنگرانه است.
اجازه می خواهم بررسی و ارزیابی کتاب را در مجال و مقالی دیگر انجام دهم.

عزیزانِ تاج سرِ من!
سخت امیدوارانه بر این باورم که در همیاری و همراهی، قدردان فرزندان خوزی خود خواهیم بود. ما با ژرفای جان خود دریافته ایم که این شخصیت های گرانبها از منافع شخصی خود گذشته اند تا خدمتی به این اقلیم کهنسال و پربار کنند. ما خود مردم، بی چشمداشت به قدرت های زودگذر، پشتیبان “کیوان” های راهگشاییم که در ظلمات تنگ نظری ها، غفلت ها و بدعهدی ها در حق خوزستان می درخشند و ما را انگیزه و پویایی می بخشند. آری غلام همت این نازنینیم که کار خیر بی روی و ریا کرد…
مبادا او را تنها بگذاریم که همانند حضرت حافظ در رنجش از ناسپاسی شهر دوست داشتنی اش دل آزرده بسراید:
سخندانی و خوش خوانی نمی ورزند در شیراز
بیا حافظ! که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم.

چرا؟
چون حافظِ “لسان الغیب” از ادعای ریاکاران و تسلط زبان بازان بر سرزمینش به ستوه آمده، از مردمش انتظاردادخواهی دارد:
یکی از عقل می لافد، یکی طامات می بافد
بیا! کاین داوری ها را به ملکی دیگر اندازیم.

این همان حافظی است که حتا دعوت محمود شاه بهمنی دکنی را برای سفر به هندوستان و اقامت در آن جا پس می زند و دل از شهرش نمی کند. چرا که چنین زیبا وصفش کرده:
شیراز و آب رکنی و رکناباد
عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است.

پیشنهاد می کنم بیاییم به هم بپیوندیم و یک لحظه از یاد نبریم که برای حفظ اصالت ها، زیبایی ها و جاذبه های خوزستان تنها و تنها به خود متکی باشیم. در جهان پرآشوب کنونی دو ابرقدرت در برابر هم صف آرایی کرده اند:
ملت های متحد جهان که با وجوه مشترک عدالت و آزادیخواهی، برخوردار از غریزه ی ازلی رادی و راستی هستند.
و
دولت های مهاجم که برای بهره کشی سیری نامذیر، به ناحق خود را کدخدایان هرگوشه از مادر زمین ما می دانند.
دوستان عزیز! اهواز به عنایت ها و حمایت های ما نیاز دارد. به عنوان نمونه، سرای پر از لطف “یوما” را تنها نگذاریم. آستین های همت بالا بزنیم و نگذاریم این ساختمان قدیمی، قربانی منفعت طلبی ها شود. از رویاهای جوانانی که با دست خالی، اما با سرمایه ای معنوی آمیخته با برنامه هایی متعالی در تلاشند پشتیبانی کنیم…
در این فرگشت هاست که از بار رنج ها می کاهیم و خوزستان امان را آباد و آرام، سربلند و صلح آمیز به دست آیندگان می سپاریم.
این اصل تکامل بقای تمدن را از یاد نبریم که:
What somebody visualizes, the others realize، آن چه را کسی تصور می کند، دیگران تحقق می بخشند.

سخن کوتاه،
گردهمایی شما با شکوه است. بکوشیم با شکوهتر بماند و پایدار بپاید. با دیدن این وحدت قدرتمند شماست که من خاک پای شما به خود می بالم. چه خوش سروده صائب:
سر به هم آورده دیدم برگ های غنچه را
اجتماع دوستان یک دلم آمد به یاد.