تغییر پارادایم در خاورمیانه؛ مسئله دیگر آب است/ یادداشتی از توماس فریدمن
تغییر پارادایم در خاورمیانه؛ مسئله دیگر آب است/ یادداشتی از توماس فریدمن

خاورمیانه در حال گرم‌ شدن، خشک‌ شدن و پرجمعیت‌تر شدن است و این معیشت مردم کشورهای منطقه را هدف قرار داده است. به همین دلیل است که بعد از این، رهبران خاورمیانه مشروعیت خود را در حفظ کیفیت زندگی مردم در میانه این تغییرات اقلیمی جست‌وجو خواهند کرد.

همشهری- توماس فریدمن- ستون‌نویس نیویورک تایمز: شکی نیست که تصمیم جو بایدن برای خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، سبب تغییر چهره خاورمیانه است. در واقع اوضاع در حال بهتر شدن است. تأییدی بر این مدعی، جمله یکی از دیپلمات‌های کشورهای عرب خلیج‌فارس است که چند روز قبل با اشاره به مذاکرات عربی- عربی و عربی-ایرانی این روزهای خاورمیانه، به من گفت: «همین‌قدر بگویم که بوی دوستی فضا را پر کرده.»

اتفاقاتی در خاورمیانه در حال رخ دادن است که صحنه شطرنج را به کلی تغییر داده است؛ صحنه‌ای که سال‌ها بود منجمد شده بود. بزرگ‌ترین عامل به حرکت واداشتن مهره‌ها هم تصمیم بایدن برای خارج‌ کردن نیروهای آمریکایی از افغانستان بود. گویی بایدن به دوستان آمریکا در خاورمیانه گفته باشد: «خداحافظ؛ بعد از این شما دیگر تنها هستید. آدرس ما را اگر خواستید، تنگه تایوان.»

به اعتقاد من، بایدن حق داشت. او می‌گفت که حضور آمریکا در افغانستان و تضمین‌های امنیتی که به متحدانش در منطقه داده، نتیجه‌ای جز اقدامات کینه‌توزانه نداشته است. حمایت بی‌چون و چرا و کورکورانه آمریکا از متحدان قدیمی‌اش در منطقه خاورمیانه طی همه این سال‌ها باعث شده بود آنها بدون آن که به عواقب رفتارهای خود فکر کنند، دست به هر اقدامی بزنند. از بایکوت‌ کردن یک کشور گرفته تا اشغال یک کشور دیگر.

عربستان و امارات در سایه همین حمایت‌ها بود که به یمن حمله کردند و قطر را تحت تحریم قرار دادند. ترکیه بر مبنای همین حمایت‌ها بوده که در لیبی، سوریه و عراق دخالت می‌کند. اخیرا دولت ساقط‌ شده اشرف غنی با تکیه بر همین حمایت‌ها بود که مذاکره با طالبان را نمی‌پذیرفت و اسرائیل با اطمینان از حمایت‌های آمریکا، سال‌هاست که پروژه شهرک‌سازی‌های خود را ادامه می‌دهد.

آغاز خروج نیروهای آمریکایی از خاورمیانه به دستور باراک اوباما و ادامه این روند از سوی دونالد ترامپ نشان داد که آمریکا برای ترک خاورمیانه جدی است. اینها در واقع شلیک هشدار بودند. مشخص بود که آمریکا دیگر از دخالت‌های بی‌پایان نظامی در خاورمیانه خسته شده و مسیر خروج را در پیش گرفته است. بایدن فقط این استراتژی را نهایی کرد.

در ماه‌های اخیر، عربستان سعودی روند احیای روابط از هم‌ پاشیده خود با ایران و قطر را آغاز کرده و در حال کاهش دامنه حضورش در یمن است. امارات پای خود را از درگیری‌های لیبی و یمن بیرون کشیده و روابطش را با ایران، قطر و سوریه از سر گرفته است. عراق به میانجی بین ایران و عربستان تبدیل شده است. هم عربستان و هم امارات می‌دانند که با خروج برادر بزرگ‌ترشان، یعنی آمریکا از منطقه خاورمیانه دیگر نمی‌توانند به دشمنی علیه ایران که بازیگری قدرتمندتر از آنهاست، ادامه دهند.

ایران هم می‌داند که در شرایط سخت تحریم، باید به‌دنبال روزنه‌هایی به جهان بیرون باشد. بحرین روابط با اسرائیل را علنا آغاز کرده و عربستان هم به‌صورت مخفیانه با تل‌آویو در تماس است. همزمان، مصر و اسرائیل در حال تنش‌زدایی با حماس در نوار غزه هستند. خروج آمریکا از خاورمیانه، به بشار اسد هم شانس دوباره داده است. او و عبدالله، پادشاه عربستان، برای نخستین بار طی یک دهه گذشته تماس تلفنی داشته‌اند و به‌ نظر می‌رسد مسیر برقراری روابط سیاسی او با منطقه در حال گشایش است. مصر به‌دنبال صادرات گاز به لبنان است. اردن به‌دنبال ازسرگیری تجارت با سوریه است و مصر و امارات در حال احیای روابط خود با ترکیه هستند.

معادلات خاورمیانه از زیر فشار حضور آمریکا خارج شده و یک فاکتور تعیین‌کننده دیگر در حال پر کردن جای آن است: فاکتور «طبیعت». تغییرات اقلیمی در قالب موج‌های پی‌درپی گرما و خشکسالی خود را عیان کرده است. به این وضعیت کاهش قیمت نفت و بحران همه‌گیری کرونا را هم اضافه کنید. اعتقاد من بر آن است که در یک دوره‌ گذار در خاورمیانه به سر می‌بریم؛ خاورمیانه‌ای که معادلات آن ‌را قدرت‌های بزرگ تعیین می‌کردند، به خاورمیانه‌ای تبدیل شده که بعد از این، معادلاتش را عامل طبیعت تعیین می‌کند.

این تغییر، رهبران خاورمیانه را مجبور می‌کند که به جای دامن زدن به رقابت‌های منطقه‌ای، به فکر تقویت تاب‌آوری اقلیمی باشند. ما در ابتدای مسیر این تغییر پارادایم در خاورمیانه هستیم. خاورمیانه در حال گرم‌ شدن، خشک‌ شدن و پرجمعیت‌تر شدن است و این معیشت مردم کشورهای منطقه را هدف قرار داده است.

به همین دلیل است که بعد از این، رهبران خاورمیانه مشروعیت خود را در حفظ کیفیت زندگی مردم در میانه این تغییرات اقلیمی جست‌وجو خواهند کرد. بعد از این، مسئله اساسی برای مردم خاورمیانه، تاب‌ آوردن در شرایط سخت اقلیمی خواهد بود.

سازمان ملل در گزارش اخیر خود هشدار داده که افغانستان با شدیدترین دوره خشکسالی خود طی ۳۰ سال گذشته مواجه است. این به معنی کاهش تولید محصولات کشاورزی و افزایش قیمت مواد غذایی است. حدود ۱۹ میلیون نفر از جمعیت افغانستان، یعنی نیمی ‌از مردم این کشور، برای تامین غذای خود با مشکل روبه‌رو هستند؛ این خود بزرگ‌ترین چالش پیش روی طالبان است.

ایران سال گذشته با اعتراض‌های خیابانی به‌خاطر کمبود آب مواجه بود. مصر در حال دست و پنجه نرم کردن با پیشروی آب شور دریای مدیترانه در سیستم آبیاری منشعب از بستر رود نیل است. این کشور ممکن است به‌زودی با اتیوپی بر سر ساخت سد بر روی رود نیل باهم درگیر جنگ شوند.

به خاورمیانه جدید خوش‌آمدید؛ خاورمیانه‌ای که در آن مسئله اصلی طبیعت و تغییرات اقلیمی است و سرنوشت کشورهای آن بیش از هر زمانی در هم تنیده شده است؛ وضعیتی که راهی جز همکاری میان آنها برایشان باقی نمی‌گذارد.