به دنبال یک لقمه نان
به دنبال یک لقمه نان

توقع ندارم در حدی کمک کنند که مثلا بتوانیم گوشت بخریم فقط از پس تهیه ی نان و موادغذایی ارزان قیمت بی دغدغه بربیایم کافی است. به خدا قسم مجبور شدم.جمعه هفته ی پیش حتی نان در خانه نداشتیم  و از صبح تا شب گشنه مانده بودیم.

کاوش اخبار؛ مرتضی آژند: علی رغم ایجاد محدودیت برای فعالیت اصناف غیر ضروری و اجرای طرح فاصله گذاری اجتماعی برای قطع زنجیره انتقال کرونا، هنوز هم کسانی هستند که در خیابان های شهر اهواز به دستفروشی و کارهای روزمزد مشغول هستند و خطرات ویروس کرونا را به جان خریده اند تا بتوانند لقمه نانی برای خانواده خود دربیاورند. قشر ضعیف و نیازمندی که اگر مورد حمایت دولت قرار نگیرند قبل از آنکه کرونا به زندگی آنها پایان دهد شرایط اقتصادی آنها را از پا در می آرود. این گزارشی از وضعیت کرونایی شهر اهواز و درد دل مردمی است که می توان آنها را در خیابان ها یا در حال مسافر کشی دید و حرف آنها راشنید.

در منطقه ی پادادشهر اصناف غیرضروری به جز چند مورد محدود از جمله یک گل فروشی و یک فروشگاه پوشاک طبق مصوبه ستاد ملی مقابله با کرونا فروشی تعطیل است. یکی از رانندگان خط سلمان فارسی. پاداد در رابطه با اینکه چرا برخلاف توصیه به در خانه ماندن مشغول فعالیت خارج از منزل است به خبرنگار کاوش می گوید: رانندگی جزو مشاغل روز مزد است کسی نیست از ما حماکیت کند و بگوید بابت این مدت که در خانه بمانید از شما حمایت می شود برای همین نمی توانم کار نکنم.

وی ادامه می دهد: تا کنون کمکی به مشاغلی که در این شرایط به حمایت نیاز دارند نشده و همه در حد حرف و شعار بوده مثلا همین فرصت سه ماهه ای که برای پرداخت اقساط بانک داده اند بی فایده است زیرا یکی از دوستانم که به بانک مراجعه کرده بود متوجه شده بود جریمه ی این مدت را دریافت می کنند و در اعتراض به این کار از متصدی بانک شنیده بود که برو نسبت به کسانی که این موضوع را عنوان کرده اند معترض باش.

به دنبال پول شام امشب

آقای عبدالله نژاد با اشاره به اینکه در تعطیلات نوروز هم مجبور به کار کردن شدم، می افزاید: راننده های خودروهای شخصی که مسافرکشی می کنند اگر پلاک خودروی آن ها چند بار در روز توسط دوربین ثبت شود جریمه می شوند اما من فعلا این برایم مهم نیست، الان گشنه هستم و میخواهم پول شام خانواده را دربیارم بعدا فکری به حال جریمه می کنم.

یکی از دستفروشان مرکز شهر که باقله و هویج می فروشد در پاسخ به همین سوال اذعان کرد: به خدا قسم مجبور شدم. روز جمعه هفته ی پیش حتی نان در خانه نداشتیم  و از صبح تا شب گشنه مانده بودیم تا بالاخره ساعت 10 شب از یکی پول قرض گرفتم تا حداقل گشنه نخوابیم.

فحریه خانم با بیان اینکه سه دختر مجرد و 2 دخترم مطلقه دارم که به همراه یک نوه ام با ما زندگی می کنند، خرج همگی با من است و سرپرست خانواده هستم، توضیح می دهد: جانم برایم مهم است به خصوص اینکه مسئولیت خانواده هم برعهده ی من است و باید بیشتر مراقب خودم باشم اما حقوق و پس اندازی هم ندارم تا در خانه بمانم و کار نکنم.

وی ادامه می دهد: محتویات این بساط هم با پول قرضی خریدم اما چیزی از آن نفروخته ام و هر لحظه ممکن است ماموران شهرداری همین را هم جمع کنند.

بازار میوه و اغذیه فروشی مرکز شهر هم گرچه تنها اصناف ضروری مشغول فعالیت هستند اما باز هم به نسبت بازار امام که فروشگاه های آن تماما تعطیل شدند و خلوت است، جمعیت زیادی از مردم در کوچه و پس کوچه های باریک آن در رفت و آمد هستند.

یکی از رهگذران این بازار می گوید: برای خرید مایحتاج روزانه بعد از 14 روز در قرنطینه خانگی بودن به اینجا آمده ام چون مغازه های محل سکونت ما تعطیل کرده اند برای همین به ناچار به مرکز شهر آمده ام.

به سراغ دستفروشی در مرکز شهر که بساط کوچک خود را مقابلش گذاشته و با ناامیدی تردد رهگذران بی توجه به خود را نگاه می کند می رویم که علت حضورش در خارج از خانه در این شرایط را مشکلات مالی زیاد خانواده عنوان می کند و می گوید برای تهیه ی مایحتاج اولیه ی زندگی هم ما مشکل فراوان روبه رو هستیم. خرج زندگیمان از همین کار من یعنی نان پختن، بسته بندی کردن  و فروش آن تامین می شود.

شیرین با اشاره به آبگرفتگی آذرماه ماه در اهواز بیان می کند: منزل ما در منطقه ی حصیرآباد است که با این آبگرفتگی به آن خسارت وارد شد و نشست کرد، بیشتر اسباب خانه ام از جمله کولر و یخچال هم از بین رفت، هوا در حال گرم شدن است و بدون وسایل سرمایشی نمی توان در اهواز زندگی کرد، هجوم موجودات خطرناکی مانند عقرب ها به خانه هم از دیگر آسیب های آبگرفتگی برای ما بود، در حال حاضر نان آور خانواده هستم و نمی توانم در خانه بنشینم. تنها 2 سه روز اول تعطیلات عید در خانه بودم اما بعد دوباره کار را شروع کردم.

این خانم با اشاره به اینکه یک فرزند 14 ساله دارم، شوهرم در حال حاضر بیکار است زیرا سال های قبل با شریک کاری اش مغازه ی پوشاک فروشی داشت که ورشکسته شدند، می افزاید: همه ی این ها در کنار قرض و قسط هایی که داریم اجباری برای کار کردن من در این روزها است که نه از خانه خارج شدنش می ارزد نه بیرون ماندنش.

از روزهای سرطانی تا شرایط کرونایی

شیرین با خستگی که از جور خانواده کشیدن بر چهره دارد می گوید درد دل های زیادی دارم از زندگی سخت خود و از اینکه چرا حتی برای مدتی نمی توانم کار نکنم برایت بگویم، از غده ی سرطان و چندین عمل جراحی که انجام داده ام تا بیماری همسرم که حتی مجبور شدیم مقداری از اثاثیه ی خانه را بفروشیم. این آخری کرونا هم که حسرت های گذشته مانند خرید یک کیلو گوشت را برایمان بیشتر کرده است و زندگی بخور و نمیری را می گذرانیم.

وی خاطرنشان می کند: نه تنها به علت عدم حمایت دولت در این روزهایی که می گویند در خانه بمانید کار می کنم بلکه حتی به علت گرانی نمی توانم الکل برای ضدعفونی هم تهیه کنم و با اشاره به ماسک رنگ و رو رفته اش می گوید این ماسک هم از یک سال پیش در خانه داشتم و در این مدت مرتب از آن استفاده کرده ام.

در خیابان اصلی سلمان فارسی( بازار نادری) به جز داروخانه ها فروشگاهی فعالیت نمی کند اما با این وجود افراد زیادی در حال تردد هستند.

در خانه بمانند گشنگی، بیرون بروند کرونا؛ قاتل جانشان است

مشاهدات خبرنگار کاوش در مرکز شهر نشان می دهد که اکثر کسانی که به توصیه ها عمل نکرده و در خانه نمانده اند دغدغه ی معیشت آن ها را به خیابان ها کشانده است که به گفته ی آن ها اگر در خانه بمانند گشنگی آنها را از پا در می آورد.

سجاد از پرسنل درمانی یکی از بیمارستان های اهواز است که به همراه همسرش روی یکی از صندلی های خیابان سلمان فارسی نشسته و می گوید: دخترم دانش آموز مدرسه ی نمونه دولتی است که قبل از شیوع کرونا کتاب کمک درسی به او معرفی کرده بودند که تهیه نکردیم اما این مدت که در آموزش مجازی تمرینات این کتاب را حل می کنند از ما خواست حتما برایش آن را خریداری کنیم به همین دلیل به بیرون آمدیم که البته کتابفروشی تعطیل بود.

وی اضافه می کند: نکات بهداشتی را رعایت می کنیم و به جز موارد ضروری از خانه خارج نمی شویم به نحوی که هر 10 روز یکبار مایحتاج روزانه را  بصورت کلی خریداری می کنیم تا کمتر بیرون رویم.

این رهگذر با اشاره به اینکه برخی از صاحبان مشاغل و افراد با درآمد کم برای در خانه ماندن نیازمند حمایت از سوی دولت هستند، تصریح کرد: بسته حمایتی به عده ای که نیازی به آن ندارند پرداخت شد اما به آن ها که محتاج تر بودند خیر. معتقدم وقتی از شما فرصتی را می گیرند باید در عوض آن حمایتی از شما شود.

همسر سجاد که بازنشسته نظامی است با بیان اینکه یکی از محل های تجمع مردم صف های نانوایی است که ممکن است منجر به شیوع کرونا شود پیشنهاد می کند فرصتی فراهم شود و به هر خانواده که مایل بود تنور و آرد داده شود تا صفوف نانوایی ها خلوت تر و یکی از زنجیره های انتقال قطع شود.

در منطقه ی گلستان هم علی رغم اینکه اصناف غیرضروری به جز یکی 2 مورد تعطیل هستند اما تردد خودروها زیاد است.

در بین تردد خودروها دیدن پسربچه ای که راکب موتور است توجه جلب می کند. از سرعت خود کم می کند و کنار سطل زباله ای توقف می کند و در حالی تا جایی که تعادل دارد در سطل زباله فرو می رود، سطل زباله ای که این روزها از دستکش تا ماسک و دیگر دور ریختنی هایی کرونایی در آن وجود دارد.

هادی 12 ساله بدون ماسک و یا حتی دستکشی در جست و جوی تکه پلاستیکی در بین زباله ها است تا با فروشش خرج خانواده را دربیاورد.

هادی می گوید: پدرم در ناحیه ی پا دچار معلولیت است و نمی تواند کار کند، یک خواهر بزرگتر از خودم دارم و خرج خانواده را من با جدا کردن پلاستیک و آهن از بین زباله ها و فروش آن ها به انبارهای ضایعاتی می دهم.

او اضافه می کند: نمی دانم چطور اما ای کاش به هر طریقی شده کمکی به ما کنند زیرا این مدت خیلی کمتر از قبل پول در می آورم.

عباس 26 ساله صاحب 2 فرزند است و مغازه ی پیرایشگاه مردانه در کوی علوی دارد که در گفت و گو با خبرنگار کاوش اظهار می کند: واقعا نمی توانم در خانه بمانم و کار نکنم زیرا به پولش نیاز دارم.

وی در خصوص عملکرد دولت برای مهار ویروس کرونا می گوید: نسبت به عملکرد دولت رضایت ندارم و به نظرم نه تنها در کنترل ویروس به خوبی عمل نکرده بلکه اقدام خاصی نیز نداشته است.

عباس با اشاره به بسته ی حمایتی که دولت برای افراد کم درآمد در نظر گرفته است با انتقاد به نحوه ی  شناسایی افراد نیازمند و توزیع آن ادامه می دهد: عموی من رییس بانک است  که 480 هزار تومان به حسابش واریز شده اما برای کسی مانند من که به این پول بیشتر نیاز دارد واریز نشده است.

خانم سعدونی عنوان می کند: تا 2 ماه پیش با همسرم در پارک چوبی واقع در بلوار ساحلی چرخ فلک و ماشین شارژی برای کودکان داشتیم و درآمد خانواده ی 6 نفره ی خود را از این طریق  تامین می کردیم اما در حال حاضر بیکار شده ایم.

نجمه اذعان می کند: اینکه پارک ها را تعطیل کرده اند برای حفظ سلامتی خود ما است و کار خوبی است زیرا وقتی پول بدست آوری اما به کرونا مبتلا شوی ارزش ندارد اما باید به افرادی که نیازمند هستند کمک شود.در این مدت با پول یارانه و مقدار کمی که پس انداز داشتیم گذران کردیم اما با این گرانی ها آن پس انداز هم خرج شد.

وی می گوید توقع ندارم در حدی کمک کنند که مثلا بتوانیم گوشت بخریم فقط از پس تهیه ی نان و موادغذایی ارزان  قیمت بی دغدغه بربیایم کافی است و می افزاید: تا کنون بسته ی حمایتی برای ما واریز نشده اما شنیده ام به کسی که خانه و خودرو دارد بسته حمایتی داده اند، البته شاید در آینده شامل حال ما هم شود اما وقتی از گشنگی مردیم چه فایده دارد؟

در بازار منطقه ی کیان اما خبری از تعطیلی نیست و در کنار میوه و تره بار مغازه ها و بساطی های رنگا رنگ، از پلاسکو تا ترشیجاتی و فلافلی گرفته تا پوشاک فروشی همچنان به فعالیت خود ادامه می دهند و اصناف غیرضروری مشغول کاسبی هستند، مردم هم برخلاف اغلب مناطق اهواز رعایت نکرده و جمعیتی انبوه در رفت و آمد و خرید هستند.

باید گفت فارغ از آن دسته حداقلی مردم که به هیچ چیزی و توصیه ای پایبند نیستند، اکثریت مردم محدویت ها و قرنطینه خانگی را پذیرفته اند و همراهی خوبی با این مساله نشان داده و خواهان ادامه این روند هستند. عده ای نیز از روی ناچاری و برای غم نان بیرون می روند و به گفته خودشان بیشتر از این هم نمی توانند کنج خانه بشینند و بشنوند در خانه بمانید و منتظر باشند که چه روزی از سوی دولت حمایت می شوند.

آنها در حال حاضر به بسته های حمایتی نیاز دارند که خطرات کرونا و خیابان را به جان نخرند. آنها می گویند با وعده فردا که شاید هیچ وقت نیاید نمی توان شکم امروز را سیر کرد.