چیدن پازل مشکلات شهرک طالقانی برای دیده شدن حجم گسترده تبعیضها در این منطقه کافی بود اما مردم این روزها منتظرند تا ببینند حجم رفت و آمد مسؤولان استانی و کشوری به شهرک طالقانی سبب گره گشایی از کارشان میشود یا مشکلات آینده روی مشکلات قبلی تلنبار میشود.
عدم آبادانی شهرهای جنگزده باعث شد مهمانان غیربومی همانجا ماندگار شوند؛ آجرها روی هم گذاشته شد و دیوارها به شوق جاری کردن لبخند در رگهای زندگی بالا رفت اما انگار تلخکامی ارثیه این مردمانِ رنجِ جنگ چشیده بود.
گزش مسموم محرومیت
تمام شهرک به ریسههای محرومیت آذین بسته است، خانههای فاقد سند مالکیت، کانال فاضلابی با عرض ۴ و عمق ۵ متر که مانند کمربند دور شهرک کشیده شده و تا به الآن چند خانواده را به مرگ کودکان معصومشان داغدار کرده به ضمیمه نیزاری که در دو طرف شهر محل تجمع و گسیل حیوانات موذی و حشرات به خانههای مردم شده است تنها بخشی جزئی از حجم انبوه آلامی است که سالها است دامنگیرِ ۳۰هزار نفر جمعیتِ این شهرکی شده که گزش مسموم محرومیتها را با پادزهر صبر دفع میکنند.
کمربندِ گندِ فاضلاب
تا زمانی که حاشیهنشینی در این شهر تعریفی نداشت شاید کمی بهتر میشد با کمربندِ گندِ فاضلاب شهر کنار آمد و دل را به خیالِ کمربند سبزی که شاید یک روز قسمتشان شود خوش کرد اما حاشیهنشینی و املاک تعرضی آنقدر با قدرت این کمربند را دور کمر شهرک محکم کرد که صدایش را درآورد!
به محض ورود به منطقه، بوی تهوعآور فاضلاب خانه به خانه نشان راهتان میشود و تنها اگر شانس یارتان باشد و نازکنارنجی نباشید به سلامت طی مسیر خواهید کرد.
برای دیدن فاضلاب لازم نیست دور شهرک رفت و همین که مهمان خانهها شوید کاشیهایی که از فشار فاضلاب بالازده را به انضمام رگههایی از آن را که در حیاط جاری است خواهید دید و مردمانی که سالها است واکسن تحمل زدهاند و ابتلا به این سبک زندگی، بیماری مسری آنها شده که نسل به نسل به ودیعه میگذارند.
ام فاضل، پیرزنِ سنوسال داری که کنار در حیاط نشسته بود و سیگارش را پک میزد همانطور که دعوت میکرد مهمان زیرانداز رنگورو رفتهاش شوم، گفت: جوانهایمان تباه شدند، کلی شرکت دور و بر ما ریخته، گفتیم شوهران ما بیسواد بودند قبول اما جوانترها را که درس خواندند چرا سرکار نمیبرند؟
ضایعات پتروشیمی برای ما و درآمدش برای شما، خیلی هم عادلانه است چون تا وقتی بوده همین بوده است.
پیرزن دادی سر بچهها که پساب فاضلاب را با پا لگد میزدند زد و ادامه داد: اینجا همه چیز داریم اما هیچ چیز نداریم؛ با هزار زحمت بچهها را راهی مدرسه کردیم، درس خواندند، دانشگاه رفتند که مهندس نه اما لااقل گوشهای از پتروشیمی دستشان را بند کنند اما سهمشان دیدن طیارههایی شد که کارکنان شهرهای دیگر را سرِ کارشان میآورد، به نظرت جوانها وقتی این همه کمبود دارند نباید معتاد شوند؟
کودکی به رنگ مرض
زن جوانی که سوز سرما بر صورتش بیقراری میکرد پسربچه سه سالهاش را زیر بغلش زده بود و با حرص دمپاییاش را روی زمین میکشید، چند قدم قبل از اینکه به من برسد با کف دست چندتا پسگردنی به پسرش زد که چرا بیخودی با دادوهوار کوچه را روی سرش گذاشته است.
به درِ خانه امفاضل که رسید برای سلام علیک توقف کرد و امفاضل هم از سرزنش چیزی برای پسرک سربههوا کم نگذاشت.
ام فاضل همانطور که گوش پسر را میپیچید با دست دیگرش زن جوان را نشان داد و گفت: این دختر را که میبینی شوهرش ۴ تا بچه در دامنش گذاشته و معلوم نیست کدام گوری رفته است، بیچاره با پختن نان تنوری روزگارش را میگذراند اما بچهها پیرش کردهاند، نمیفهمند نزدیکی به خندق فاضلاب یعنی مُردن.
خانم جوان روسریاش را تا روی دهانش بالا آورد و زیر لب گفت: “همینم کم مانده که داغِ بچه ببینم” و با پشت دست پسرش را هل داد که به خانه برگردند.
سهراه: دزدی، آشغالگردی، اعتیاد
دور تا دور شهرک دار مکافات آشغالگردها و معتادهایی شده بود که زیربار زندگی کمرشان شکسته و پرچم تسلیم را بالا آورده بودند.
مردی که دبههای آب را در گاری سهچرخهاش گذاشته بود با صدای خشدارِ “مای تصفیه” مشتریهای تشنه را به کوچه کشاند، کمی که دورش خلوت شد قبل از اینکه قصد رفتن کند مهمان ناخواندهاش شدم و او که نمیدانست آیا تنها پذیراییاش را خواهم پذیرفت یا خیر با تردید لیوان آب را جلو آورد و گفت: سلام بر حسین بگو و بخور خواهر.
همانطور که کلاهش را روی گوشهایش میکشید اسمش را ابومای تصفیه گفت، بع تعبیری یعنی صاحب آب تصفیه! زنان محله این اسم را روی او گذاشته بودند و او نه نگفته بود؛ از شغل و درآمد مردم که پرسیدم سرش را تکان داد و ادامه داد: پسرها بعد از برگشتن از خدمت سربازی و تمام شدن درسشان وقتی وارد شهر میشوند به معنای حقیقی کلمه بیکار هستند که همین آنها را به راههای خلاف میکشاند.
ابو مای تصفیه صدایش را آرامتر کرد شاید دلش نمیآمد صدای تلخ قصهشان دوباره در گوش شهر بپیچد او گفت: سه راه بیشتر نیست، دزدی، آشغالگردی یا اعتیاد، بالاخره این شکم را باید یک جوری سیر کرد، خیلی از اهالی اینجا حتی نان خوردن ندارند و از دفتر امام جمعه سهمیه نان میگیرند، یک مدت پیش هم از دفتر امام جمعه آمدند و ۶۰ تا از جوانهایی را که معتاد شده بودند شناسایی کردند و به کمپ ترک اعتیاد فرستادند اما وقتی برگشتند فقر باعث شد که دوباره همان آش و همان کاسه باشد و به اعتیاد بازگشتند.
درمانگاهی که نیست
حجت الاسلام سیدسلمان هاشمی امام جمعه شهرک طالقانی بندر ماهشهر ضمن تشریح مشکلات معیشتی که مردم این شهرک با آن دست و پنجه نرم میکنند عنوان کرد: مردم این منطقه از نظر امکانات رفاهی در محرومیت جدی قرار دارند؛ یکی از مشکلات مردم این شهرک این است که در طول ۴۰- ۵۰سال گذشته خندقی در حدود ۱۶۰ هکتار دور تا دور آن حفر شده بهطوری که مردم شهرک را بهنوعی محصور کرده است؛ این خندق حفرشده که تاکنون منجر به غرق شدن چند طفل معصوم شده بهقدری بزرگ است که حتی افراد بالغ نیز در صورت افتادن در آن ممکن است غرق شوند.
وی افزود: از سوی دیگر برخی مدارس شهرک طالقانی فرسوده است و حتی نمازخانه ندارند، همچنین کمبود معلم یکی دیگر از مشکلات ساکنان این شهرک است همچنین در این شهرک یک بازار مرکزی وجود ندارد تا مردم بتوانند بهشکل متمرکز مایحتاج خود را تهیه کنند و حتی در بحث آب، آب آشامیدنی این شهرک بهنوعی غیرقابل شرب است بهطوری که مردم برای تأمین آب خود باید متحمل دو نوع هزینه شوند؛ یکی هزینه عمومی آب و دیگری هزینه تصفیه آن.
امام جمعه شهرکطالقانی بیان کرد: شهرک فاقد حتی یک درمانگاه شبانهروزی تأمین اجتماعی است و این درحالی است که در حدود ۳ تا ۴ هزار نفر از ساکنان شهرک دارای دفترچه تأمین اجتماعی هستند ولی بهدلیل عدم وجود درمانگاه شبانهروزی نمیتوانند از این خدمات استفاده کنند.
وی افزود: شهرک نیاز مبرم به حضور دکتر متخصص و ترمینال تاکسیرانی دارد، از طرف دیگر نیازمند اداره برق و اداره گاز است و همچنین فاضلاب شهری و کمبود فضای سبز مشکلات زیادی برای مردم ایجاد کرده است.
بیکاری حوالی کار
هاشمی گفت: در ارتباط با تمامی مشکلاتی که به آنها اشاره کردم در این سالها پیگیریهای زیادی صورت گرفته ولی نتیجه مطلوبی از این پیگیریها حاصل نشده است؛ متأسفانه برای بسیاری از بومیان منطقه علیرغم داشتن مدارک دانشگاهی، هیچ شغلی در منطقه نیست، در حالی که در ۴ سال اخیر بسیاری از نیروهای غیربومی در صنایعی که در ۱۰کیلومتری محل زندگی بومیان است استخدام و مشغول به کار شدهاند و تنها سهم بومیان منطقه از این صنایع دود حاصل از این صنایع بوده است.
وی افزود: پروازهای ماهشهر ــ تهران و بهعکس قطعاً برای بومیان منطقه نبوده و این پروازها مختص شاغلان غیربومی منطقه است که مشاغل موجود این منطقه را اشغال کردهاند.
امام جمعه شهرک طالقانی عنوان کرد: اگر بحث بیکاری و مسکن حل شود که این مسئله بهراحتی از طریق موظف کردن شورای راهبردی صنایع قابل مرتفع شدن است، میتوان رفاه نسبی را برای مردم منطقه فراهم کرد، از جمله اینکه سولههای تولیدی برای اشتغال جوانان شهرک احداث و یا برای مردم شهرک فضای سبز مناسبی ایجاد شود.
پتروشیمی برای بومیان اشتغالزایی کند
سردار حسن شاهوارپور فرمانده سپاه خوزستان نیز با اشاره به ضرورت رسیدگی به مناطق کمبرخوردار ماهشهر عنوان کرد: به هیچ وجه پذیرفته نیست که به بخشهایی از شهرستان ماهشهر خدمات اندکی داده شود و در حوزه اشتغال و تولید سهم کمی داشته باشند باید همه مردم ماهشهر بصورت یکنواخت از امکانات مورد نیاز برخوردار باشند که احساس تبعیض در ذهن مردم ایجاد نشود.
وی خطاب به مدیران صنعت پتروشیمی ماهشهر افزود:باید با توزیع عادلانه خدمات و بکارگیری نیروی های بومی در صنایع پتروشیمی مانع سوء استفاده بیگانگان از شرایط موجود شوید.
شاهوارپور گفت: صنایع پتروشیمی صرفا وظیفه تولید محصولات مربوطه را برعهده ندارند بلکه باید هرکدام از شرکت ها یک منطقه از شهرستان ماهشهر را تحت پوشش قرار دهند و با فراهم کردن زیرساخت های لازم برای شهروندان و توسعه همه جانبه امنیت و آرامش را برای مردم این منطقه ایجاد کنند.
کسی صدایمان را میشنود؟
چیدن پازل مشکلات شهرک طالقانی برای دیده شدن حجم گسترده تبعیضها در این منطقه کافی بود اما مردم این روزها منتظرند تا ببینند حجم رفت و آمد مسؤولان استانی و کشوری به شهرک طالقانی سبب گره گشایی از کارشان میشود یا مشکلات آینده روی مشکلات قبلی تلنبار میشود.
گزارش: حنان سالمی/ خبرگزاری فارس