[ad_1] روزنامه همدلی نوشت: هر زمان دیپلماسی به سمت گره‌گشایی مشکلات خارجی پیش رفت، اقدامات تندروها در داخل ایران بهانه به‌دست طرف‌های خارجی داد. فارغ از اینکه سفر بی‌سابقه ظریف به شهر بیاریتز فرانسه و دیدارهای دیپلماتیک در حاشیه اجلاس سران جی ۷ چه جایگاهی برای ایران و سکاندار دیپلماسی آن در جهان ترسیم می‌کند، […]

[ad_1]

روزنامه همدلی نوشت: هر زمان دیپلماسی به سمت گره‌گشایی مشکلات خارجی پیش رفت، اقدامات تندروها در داخل ایران بهانه به‌دست طرف‌های خارجی داد.

فارغ از اینکه سفر بی‌سابقه ظریف به شهر بیاریتز فرانسه و دیدارهای دیپلماتیک در حاشیه اجلاس سران جی ۷ چه جایگاهی برای ایران و سکاندار دیپلماسی آن در جهان ترسیم می‌کند، باید منتظر اثرات مهم این اتفاق در جهت دور کردن سایه تنش و جنگ وگشایش روابط اقتصادی و مالی خواهد بود. در این بین هستند کسانی که این نوع فعالیت‌های وزیر امور خارجه و در کل دولت حسن روحانی را نمی‌پسندند. تندروهای داخلی و اعضای اپوزیسیون خارجی از جمله هواداران آنها به‌ویژه براندازان، در راس این افراد قرار دارند.

سفر چندساعته، غیرمنتظره و برنامه‌ریزی نشده ظریف به شهر ساحلی بیاریتز فرانسه، ، که مجبور شد سفر خود به شرق آسیا را یک روز به‌تعویق اندازد،پیامی مهم و نهفته در خود داشت.

دیدار با رئیس جمهور و وزیر خارجه فرانسه تنها پس از گذشت ۳ از دیدار قبلی، بخوبی اهمیت چنین سفری را بازتاب می دهد. یکی از نشانه‌های این عمل، نگاه ویژه دولت ایران به اروپا و غرب به‌عنوان کشورهای منفعت‌رسان است؛ چیزی که در نگاه دولتمردان کنونی از شرق حاصل نخواهد شد. علت این امر نیز، جایگاه خاص این کشورها در توافق هسته‌ای برجام است.

کشورهای شرق آسیا به‌صورت منفعلانه در خصوص ایران و سیاست‌های داخلی و خارجی آن عمل می‌کنند و به دلیل اینکه در دایره کشورهای شمال قرار نگرفته‌اند، نمی‌توانند تاثیرگذاری خاصی در روند حل مسائل و مشکلات کنونی ایران داشته باشند. به‌همین دلیل است که وزارت امور خارجه پس از دریافت دعوتنامه، مقدمات سفر ظریف به فرانسه را مهیا می‌کند تا در حاشیه مهم‌ترین اجلاس ۷کشور صنعتی جهان بتواند برای حل مشکلات فی مابین چانه زنی کند. شیوه‌ای تعاملی که دولت آمریکا را در موضع انفعالی بیشتری قرار می‌دهد.

تندروهایی که تعامل را نمی‌پسندند

این شیوه تعامل در داخل ایران مخالفان تابلوداری دارد. تندروها در قبال شخصیت‌های حقیقی و حقوقی دارای علاقه‌مند به حل مشکلات با مذاکره و گفت‌وگو، بدون تعارف رفتار می‌کنند و در توجیه عمل خود، به‌تعویق افتادن مبارزه مستقیم با استکبار جهانی را یادآور می‌شوند. اتفاقا هر زمان که امکان توسعه گفت‌وگوها و مذاکره بوجود می آید، رفتاری از گروه تندروها سر می زند که به مانعی برای نتیجه‌بخش نشدن مذاکرات تبدیل می‌شود. هنوز در خاطرمان هست که در فردای نخستین روز از توافق هسته‌ای ایران با ۱+۵ آزمایش‌های موشکی با شعار «اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود» به‌سرعت و عجله‌ای شگفت‌آور پشت سر هم قطار شدند.

اینکه کشور باید از بازدارندگی دفاعی قدرتمند برخوردار باشد و اینکه باید از حقوق مردم فلسطین دفاع کرد، مورد تاکید اکثریت قریب به‌اتفاق مردم کشور است و در آن شک و شبهه ای وجود ندارد. اما اینکه اصرار بر انجام این فعالیت‌ها باید در بزنگاه‌های حساس سیاسی و دیپلماسی انجام می‌گیرند، جای سوال دارد. تندروها حتی با امضای قطعنامه ۵۹۸ که به‌معنای تمام شدن جنگ بین ایران و عراق بود، مخالفت ورزیدند و هر چند خود را پیرو بی‌چون و چرای امام خمینی معرفی می‌کردند، اما امضای آن قطعنامه را هنوز که هنوز هست، ناتمام گذاشتن ماموریتی الهی می‌دانند و برای ادامه نیافتن جنگ، غبطه می‌خورند.

به‌هر حال فعالیت‌های دستگاه دیپلماسی کشور به این دلیل که مورد اعتراض و مخالفت شخصیت‌های و نهادهای تندروی داخلی از یک سو و نیز اسرائیل و برخی از کشورهای عربی منطقه چون عربستان از سوی دیگر است ، همواره تضعیف و با شکست روبرو شده است.

براندازان مخالف توسعه دیپلماسی

همسو با شخصیت‌های حقیقی و حقوقی تندرو در ایران که تقریبا همه آنها را به‌خوبی می‌شناسند اپوزیسیون نیز به یک دلیل واضح، فعالیت‌های دپلماتیک دولت کنونی ایران را برنمی‌تابند؛ چرا که هر چه این فعالیت‌ها گسترده‌تر و مثمرثمرتر باشد، پروسه براندازی با تاخیر بیشتری مواجه می‌شود.

امید اپوزیسیون خارج‌نشین به کشورهای اروپایی و بیشتر آن به آمریکاست که با بهانه‌هایی همچون نقض گسترده حقوق بشر، رشد فزاینده تروریسم بین‌المللی، تهدید نظامی ایران برای کشور های کوچک منطقه، بر هم زدن نظم بین‌الملل و مسایلی از این دست، به مقابله‌ و معارضه جدی و حتی براندازی ب نظام جمهوری اسلامی اقدام کنند. این اپوزیسیون با فعالیت‌های رسانه‌ای شگفت‌آور، برگزاری جلسات و همایش‌های سیاسی پرهزینه، بر پا کردن تظاهرات کوچک در شهرهای مختلف، نامه‌نگاری با دولتمردان کشورهای گوناگون و تشویق و ترغیب برای توسعه تحریم‌های یکجانبه و حتی برخوردهای نظامی، این آرزو را در دل می‌پروراند که کار نظام با دخالت خارجی یکسره شود تا بتوانند نظام مد نظر خود را پیاده کنند. تظاهرات اعتراضی و محدود هفته گذشته جمعی اندک در سوئد در حالی که محمدجواد ظریف در حال سخنرانی در موسسه بین‌المللی تحقیقات صلح استکهلم بود، نشانه‌ای از این فعالیت‌هاست.

جالب اینجاست که تندروها در داخل و براندازان در خارج با اهداف جداگانه در یک مسیر و استراتژی قرار دارند و آن بی‌اثر کردن فعالیت‌های دیپلماتیک دولت کنونی ایران است تا بتوانند در آن به آرزوی خود برسند. آرزوی تندروهای داخلی حذف دولت وکارشناسان معتقد به مشی مذاکره و دیپلماسیاست و اپوزیسیون خارجی هم حذف نظام کنونی ایران را در خواب‌ها و رویاهای خود می‌پرورانند.

دولت بی‌اعتنا به مخالفت‌ها

در این گیرودار، دولت بدون توجه به فشارهای درونی و بیرونی، برنامه‌های خود را به پیش می‌برد، ولی این پیش بردن با هزینه‌های متعددی همراه است. دولت عمده انرژی خود را باید صرف توجیه رقبای درونی و دشمنان بیرونی کند و به‌تبع نمی‌تواند زمان و توان کافی برای تعیین استراتژی‌های بیشتری برای پیش بردن برنامه‌های خود داشته باشد. در خارج از کشور نیز بخش اعظمی از توان هیات‌های دیپلماتیک ایرانی باید صرف پاسخ دادن به سئوالاتی باشد که از فعالیت‌های مغرضانه مخالفان خارج‌نشین استخراج شده‌اند.

هر چقدر تندروی‌ها و نیز سنگ‌اندازی‌ها برای انجام فعالیت‌های دیپلماتیک بیشتر می‌شود، تلاش برای دستیابی به منافع شخصی مشهودتر است. برای مخالفانی که در غرب علیه نظام فعالیت می‌کنند، موضوع آشکار است، آنها دلیل و علت فعالیت‌های خود را تضعیف جمهوری اسلامی عنوان می‌کنند و از طرح آن ابایی ندارند؛ اما تندروهای داخلی که زمانی از آنها با عنوان «کاسبان تحریم» یاد می‌شد، از دست رفتن وضعیت کنونی را با از دست رفتن منافع شخصی و گروهی خود همسان می‌بینند. اینان که دیگر باید از آنها با عنوان «کاسبان رنج و درد مردم» یاد کنیم، در حالی حیات اجتماعی دارند که مبارزه با استکبار، موضوع روز و همیشگی جامعه باشد و اگر روند کشور به سمت تعامل و مذاکره و توافق باشد، دیگر شعار و استراتژی آنها موضوعیتی نخواهد داشت.

البته در این بین از منفعت‌های مالی هنگفت آنها هم نباید گذر گذشت؛ هر چند همگان واقفند که با رشد تحریم‌ها از دولت اول احمدی‌نژاد، فساد‌های مالی سیستماتیک‌تر و گسترده‌تر شد و بیشتر اختلاس‌گران عمده یا جزو همان تندروها یا منسوبان و نزدیکان آنها بوده و هستند.

و حالا که حسن روحانی روز گذشته در سخنرانی خود در مراسم افتتاح پروژه‌های روستایی گفت: «گویی در گوش بعضی‌ها پنبه است و هر چه ما می‌گوییم آنها می‌گویند مذاکره چه خاصیتی دارد.» و اینکه «حاضرم به خاطر مردم با هر شخصی دیدار کنم.» امید در دل برخی روشن شده که بالاخره از جایی باید اختلافات خارجی را با گفت و گو کنار گذاشت یا از حجم آن کاست؛ اما از همین دیروز گمانه‌زنی‌ها از معرفی «هر شخصی» که رئیس جمهور آمادگی دیدار با او را مطرح کرده، آغاز و به همان نسبت نظرهای تندروها و اعضای اپوزیسیون اعلام شده که همگی در مخالفت با این گفته حسن روحانی است. شک نکنید که اگر این دیدار انجام شود، منافع خیلی‌ها به خطر خواهد افتاد و برای جلوگیری از آن، چه فعالیت‌هایی را که شاهد نخواهیم بود.

[ad_2]