چشم انداز مناسبات خارجی ایران در ماه های آینده
چشم انداز مناسبات خارجی ایران در ماه های آینده

در خصوص روابط ایران و اروپا و آمریکا طی ماه های آینده، وضع پیچیده ای پیش رو است، اگر امریکا به سرعت به برجام برنگردد آیا ایران مابقی تعهدات خود در برجام را کنار خواهد گذاشت و پروسه غنی سازی با درصد بالا را پیش خواهد گرفت و برای خود شرایط تازه‌ای برای گفتگوهای احتمالی […]

در خصوص روابط ایران و اروپا و آمریکا طی ماه های آینده، وضع پیچیده ای پیش رو است، اگر امریکا به سرعت به برجام برنگردد آیا ایران مابقی تعهدات خود در برجام را کنار خواهد گذاشت و پروسه غنی سازی با درصد بالا را پیش خواهد گرفت و برای خود شرایط تازه‌ای برای گفتگوهای احتمالی در روزهای آینده ایجاد خواهد کرد که اگر قرار شددوباره روی میز مذاکره بنشیند بنابر شرایط جدید باشد؟ و در این صورت پاسخ داخلی راهم برای مردم خواهد داشت که با امتیازات و شرایط قوی‌تر جدید وارد مذاکرات تازه شده است و فشار قبلی منجر به عقب نشینی نشده است.

اگر آمریکا بخواهد به سرعت به برجام برگردد ایران و دیگر کشورها طبیعتاً کنار گذاشتن تحریم ها را پیش از ورود به میز مذاکرات از آمریکا خواهند خواست. حتی اگر اروپایی ها این درخواست را نداشته باشند -که به نظر می رسد این گونه باشد- ایران بدون برداشتن تحریم ها نمی‌تواند پای میز مذاکره زیر برنامه برجام بنشیند.

بسیار خب، از اینگونه وضعی چه کشوری یا کشورهایی سود خواهند برد؟ روشن است که اسرائیل و کشورهای عرب منطقه که در گروه عربستان سعودی هستند. وضع آشفته مناسبات ایران با امریکا و اروپایی ها خواست راست افراطی اسرائیل و کشورهای تیم بن سلمان به علاوه گروه تندرو و آشفتگی طلب در داخل ایران است.

با این سناریو ها چگونه دولتی در ایران خوب است روی کار بیاید تا بتواند کشور را از این وضع بسیار حساس و پیچیده، به آسانی و یا کمترین هزینه ها بگذراند؟

عده ای بر این باورند که یک دولت نظامی که با قدرت کار را به پیش ببرد و مقاومت را بالاتر برده تا از فرصت ها استفاده کند، می تواند گزینه مناسبی باشد. طرفداران این ایده معتقد هستند هر چه مقاومت کنیم، نتایج بهتری در وجوه دیگر به دست خواهیم آورد با مقاومت ما دیگران عقب نشینی خواهند کرد.

گروه دیگری معتقدند در چنین فضایی یک دولتی باید روی کار بیاید که در جهت بالانس مناسبات با اروپا رویکرد مثبت داشته باشد. این رویکرد می تواند افزایش تنش ها در منطقه را کم کند و شرایط گفت و گو را همیشه زنده نگه دارد و از مسیر آن به امتیازاتی هم برسد و اگر احیاناً گفتگوهای جدیدی به جای برجام قدیم هم شکل نگرفت، هم پروژه هسته ای را بتوان پیش ببرد و هم بتواند از یک جنگ و تنش جلوگیری کند.

گروه اول دو مطلب را مد نظر ندارند اول اینکه اوضاع اقتصادی مملکت و تاثیر آن بر روی نگرش ها و تصمیم گیری های مردم را به حساب نمی آورند و یا دقیق نمی شناسند و مطلب دوم این که خیال می کنند کشورهایی که در برجام شرکت کردند و کنار کشیدند در این شرایط دست از فشار زیاد تر بر خواهند کشید و اوضاع بدتر از این نخواهد شد. به نظر می رسد که این دو متغیر در تصمیم گیری ها باید به دقت نگریسته شود تا در تصمیمات کلان نقش اصلی خود را نشان بدهد.

گروه دوم هم خیال می کنند تمامیت خواهان و تندروها در حساب و کتاب های خود، در نگاه به متغیرهای تاثیر گذار روی مناسبات، پایبند استانداردها هستند. آن ها هم باید این مطلب را مد نظر داشته باشند که تندروها هرگز حاضر نمی شوند فضا را برای معتقدین به گفتگوهای بین المللی بدهند.

به نظر می رسد امریکا و اسرائیل اصلاً تمایل ندارند در انتخابات ۱۴۰۰ ایران، دولتی روی کار بیاید که روی قدرت مانور آنها بر برنامه هسته ای ایران در سطح بین المللی تاثیر منفی بگذارد و یک دولت بی نظم تندرو حتی در سطح ظاهری هم که باشد بهتر از یک دولت همراه با پشتیبانی ملی و معتقد به گفتگوهای بین المللی است.

به همین خاطر است که دولت افراطی اسرائیل و دوستان منطقه ای اش در تلاش هستند تا تیم جو بایدن را وادار کنند، سیاست‌های منطقه ای خود را در خاورمیانه در ابتدا با اسرائیل هماهنگ کنند و یا حتی جلوتر از این رفتند و خواستند که تصمیم گیری در مورد سیاستهای امریکا در خاورمیانه به بنیامین نتانیاهو سپرده شود.

حملات ماه های اخیر اسرائیل به سوریه و چنگ و دندان نشان دادن آن کشور با ترور دانشمند هسته ای ایران و حرکت دادن ناو های جنگی و هواپیماهای خود به سوی مناطق نزدیک به مرز های ایران همه در این راستا است که به ایران بفهماند تمام تلاش خود را به کار خواهد بست تا از توسعه هسته ای ایران جلوگیری کند.

حال باید دید چند ماه باقیمانده تا خرداد ۱۴۰۰ چه متغیرهای تازه‌ای می‌تواند وضع جدیدی ترسیم کند.